یسنا یسنا ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

یسنا همه زندگی

شرح حال

1393/2/18 10:31
نویسنده : مامان یسنا
1,085 بازدید
اشتراک گذاری

تو این مدت اتفاقای زیادی افتاده که البته همشون خوب وعالیه اول از همه اینکه یستا بلاخره از من جداشد وتو اتاقش میخوابه برخلاف سختی که تصور میکردم خیلی راحت بود وخوشحالم

دوم اینکه یه ذره تپل شده بغلشده 10 کیلو از 8کیلو و500 که بهتره حالا تا یه مدت همش باید رو وزنه وزنشو همش 10 کیلو ببینم.غمناک

سوم اینکه تو کارای خونه طبق معمول خیلی کمک میکنه قبلا بیشتر کثیف میکرد اما الان تمیز میکنه دخملم

چهارم دائم تو خونه میگه اهنگ میزارم ویسنا بعداز کلی به خودش رسیدنولباس عوض کردن میاد ومیرقصه وبعضی از اهنگها یی که یاد داره رو میخونه تازه منم مجبورم همراهیش کنم تا وقتی میخواد مثل عروسا بچرخه دستشو بگیرمخندونک

جدیدا یاد گرفته دستاشو میبره بالا ودعا میکنه دعاهاش هم جالبهتعجب((خداجونم به من یه داداشی بدهترسوبعد من گفتم خواهر جون دوست نداری؟گفت خداجونم 3تا خواهر جونی بده 3تا داداشیگریه))خب من الان باید چکار کنم این فکر از وقتی تو ذهنش ایجاد شده که دختر عمش داره داداش دار میشه

عاشق ساندویچه البته ساندویچ بیرون نه ها بقول خودش( سامیمچ صبونه منظورش: ساندویچ پنیرهخندونک)

با گفتن این کارو بکن تا برات فلان چیزو که دوست داری بخرم کارمو پیش میبرم وموفق هم میشیم نمونش اینکه گفتم اگه بری تو اتاقت بخوابی تنها من برات میز تحریر میخرم البته هنو تحقق پیدا نکرده اما سر قولم هستم.

لباساشو دیگه خودش میپوشه وهمینطور کفشاشو من در طول روز تا وقتی که میخوابه 5الی6بار کشوی لباساشو مرتب میکنم .از بس هر یه دقیقه خانم لباساشون رو عوض میکنند ویه تیپ میزنند بعد که دعواش میکنم برو اتاقت رو مرتب کن میره تمام لباساشو میچپونه تو کشوش ومن باید یرم مرتب کنم برا این کارش هم باید یه فکر اساسی کنم .

عذر خواهی یاد گرفته تا میفهمه از دستش ناراحتم میاد میبوسم میگه مامان ببخشید دیگه؟زیبامنم حساااااس میبوسمشو شروع میکنه به رقصیدن

این بود از شرح حال این روزهای ما بازم چیز جدید یادم اومد میزارم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

maman sima
20 اردیبهشت 93 14:01
سلام الهی بگردم مثل مامانش هم مهربونه و هم رقاص خدانکنه عزیزم وااااای شرمندم کردید....راستی با نسرین هماهنگ کنید برا 5شنبه یا شما بیاین خونه ما یا من بیام
maman sima
20 اردیبهشت 93 14:02
ببین منا جون این بچه بیشتر از ما شعار فرزند بیشتر را درک کردن و دارن واسش تلاش میکنن.... راستی مرضیه جون داره دوباره بچه دار میشه ؟ اره یه پسر کاکل زری
maman sima
20 اردیبهشت 93 14:02
وای عزیزم دلم براتون خیلی تنگ شده بیا برنامه بریزیم هم دیگه رو ببینیم؟؟؟ باشه موافقم از خداااااااااامه عزیزم