یسنا یسنا ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

یسنا همه زندگی

ایا میدانید؟....

1391/11/7 16:45
نویسنده : مامان یسنا
598 بازدید
اشتراک گذاری

ایامیدونید....

یسنا وقتی که  صدای اذان رو میشنوه مهرمیاره وبه قول خودش اکبر میکنه(الله اکبر).

وقتی عمو پورنگ رو میبینه که دعا میکنه اونم برای مستجاب شدن دعا میگه امین.

جدیدا یاد گرفته ورو دیوار نقاشی میکشه .

کشوی وسایلای کار باباش رو باز میکنه پیچ باز کن رو بر میداره ومیره هرجاکه پیچ داره وپیچ رو باز وبسته میکنه.مثلا مهندسه.

یسنا شعر میخونه .شعر خوندنش با ایما واشارست وبا صدای بلند میخونه.بعضی مواقع هم میخونه وهم میرقصه.

یسنا عاشق شمعه وتا میبینه میگه تدلد(تولد)وزیبا فوت میکنه.واین کار تا ساعتها ادامه داره.از این کار لذت میبره.

یسنا دیگه به راحتی راه میره واز این راه رفتن هردومون لذت میبریم.

به شیر من بیشتر وابسته شده ومن نگران تر که چطوری باید از شیر بگیرمش.

از پله های خونه ی مامان بزرگش(مامان مادری)میره بالا میاد پایین.ودوباره ودوباره تکرار میکنه.

دندونای یسنا بیشتر شدند والان نوبت به دندونای نیشش رسیده.

حافظه ی یسنا خیلی خوبه ووقتی کسی رو میبینه تو ذهنش ثبت میکنه وبار دوم با اون فرد صمیمی تر میشه.وفراموشی در ذاتش نیست وهرچه سرگرمش کنی که چیزی رو فراموش کنه فایده نداره.

یسنا به جای کلمه جمله به کار میبره ..مثلا وقتی لباس میپوشه میگه؟(بیم مامانی بیم بابایی )(اب بیدی)(در باس)و....

دایره لغاتش بیشتر شده...لغاتی که جدیدا یاد گرفته عبارتند...جوجو-دفش(کفش)-بوس بیدی-پیشی-دایی(چایی)-دایی-عمو-بتا(مهتا)-پدانه(پروانه)-مهاه(مهراد.مهرزاد.مهزاد)-بهام(پرهام)-دوپ(توپ)-نون-دگال(چنگال)-بیش(بشین)-دیر(شیر)-و....

دوربین رو برمیداره به سمت من میگیره ومیگه اک..دو...سهههه.توتقلید کردن بیسته گوشی رو برمیداره راه میره وادای منو در میاره.دستش رو تکون میده باصدای بلند صحبت میکنه وبعضی جاها میخنده...

وقتی بترسه قشنگ میگه تسیدم(ترسیدم).

اینو دیگه نمیدونید ...

از گریه ی دیگران ناراحت میشه واشکاشون رو پاک میکنه ومیگه ناس(ناز)دوهفته پیش رفتیم مشهد جاتون خالی یسنا اولین بار بود که میومد حرم امام رضا(ع)روبه روی ضریح بودم ومشغول رازونیاز با معبود.یسنا تو بغلم بود ویهو دیدم میگه ناس ناس و به من اشاره میکنه ناس یعنی تو هم ناز کن برگشتم دیدم خانم پشت سریم داره گریه میکنه.برگشتم ویسنارو مشغول کردم تا کاری با اون زائرنداشته باشه دوباره مشغول عبادت بودم وبه خاطر ازدهام جمعیت فاصله ها ازبین رفته بود وهمه به هم چسبیده بودند ودوباره خانمی در پشت سر من بود بنده خدا در حال رازو نیاز ودستاش رو به اسمون.یسنا از اون تقلید کرد ودستاش رو برد بالا وگفت امیییییییییین.ووقتی میبینه خانمه در حال گریست اشکاش رو پاک میکنه خانمه منو صدازد وگفت خدا دختر مهربونت رو برات نگه داره ویسنا گفت امین  داشتم گریه میکردم ودخترتون اشکم رو پاک کرد دستاش رو بوسید ورفت.دورو بریا همه براش دعا کردندومن مسرور از کار یسنا.

.وقتی کسی میاد خونمون تا اون شخص بره مکافاتی داریم به کسانی که دلبستگی بیشتری داشته باشه براشون خیلی گریه وبی قراری میکنه.

 

 

      میدونی خیلی دوست دارم      

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

الهه مامان یسنا
7 بهمن 91 15:58
آیا میدانید که از خوندن این پست بسی مسرور و خوشحال شدیم و ما هم برای این دخترک زیبا رو و زیبا قلب دعا کردیم فراوان؟


وااااااااااااای زیبا بود ممنونم
مامان کوثری
7 بهمن 91 16:27
http://temparti.blogfa.com/ اگر واسه روز عشق میخواهید کارت و یا تقویم و یا... داشته باشید اگر واسه تقویم 92 دنبال فریم زیبا میگردین برای انواع جشن هاتون دنبال تم هستین سری به وبلاگ ما بزنید امیدوارم مورد پسندشما واقع بشه انواع تم ها ی جشن ، فریم های عاشقانه و کودکانه ، تقویم های کودکانه و خانوادگی و عشقولانه
سمانه مامان پارسا جون
7 بهمن 91 16:33
خیلی زیبا بود مامانی
قربون این گل دختر که اینقدر شیرین زبون و باهوشه


سلام.ممنونم عزیزم
مــــــــــــــــلی
9 بهمن 91 7:04
عزیزم مهربونم
خیلی ناناسی توام
وای منم میکی خیلی وابسته به شیر من چی کار کنیم به نظرت ؟؟؟


ممنونم.من که تصمیم گرفتم روزا با خوراکی وسرگرمی ها سرگرمش کنم تاشب موقع خواب.اما هنوز راه حلی برای شب پیدا نکردم