خان اول با موفقیت سپری شد.....
وداع یسنا بامی می(شیر)
یسنا در طی سفری که داشتیم در ایام نوروز خیلی به شیر من وابسته شد وهم من اذیت شدم هم یسنا دیگه غذا نمیخورد فقط شیر یا به قول خودش میمی تا اینکه شب 13 فروردین تصمیم گرفتم از فرداش یسنارو از شیر بگیرم وبرخلاف تصورم خیلی راحت این فرایند طی شد وبا گفتن کلمه ی نه به جواب مامان می می بده یسنا از شیر گرفته شد....شب اول 2-3باری میمی خواست ومن گفتم نه وکمی بی قراری کرد وبعدش اب خواست وخوابید.........واز شبای بعد کمتر شد تا اینکه یادش رفت.روزها هم تا میگفت می می من بهش غذا میدادم وچون باشیشه شیر میانه ای نداره شب قبل از خوابش تو شیر محلی نون ریز میکردم وبا کمال میل نوش جان میکرد وتا صبح میخوابید ...وعده های غذاییش مرتب شده وکامل غذا هاش رو میخوره....امیدوارم خانهای بعدی هم به همین راحتی سپری بشه....
یه توصیه سعی کنید فرزندان دلبندتون رو بادروغ وکلک از شیر نگیرید چون این میشه اولین اموزش غلط ودر اینده یاد میگیرند که چگونه دروغ بگن وکلک بزنند...
با ارزوی موفقیت