یسنا یسنا ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

یسنا همه زندگی

سلام برماه محرم

1390/10/13 21:53
نویسنده : مامان یسنا
394 بازدید
اشتراک گذاری

این روزها همه چیزو همه کس حال وهوای محرم رو داره.شهر لباس سیاهش رو به تن کرده،درختان هم انگار با ریختن برگهایشان غم بزرگشان را نشان می دهند.

دیشب از گوشه گوشه ی شهر صدای روزه وروزه خوانی میومد.تصمیم گرفتیم بریم بیرون دسته های سینه زنی روببینیم.حس فوق العاده عجیبی داشتم.مداحی ها رو که گوش میدادم کاملا میتونستم کربلا وتمام اتفاق هارو ببینم وغم ورنج ربابه برای از دست دادن جگرگوشش،حضرت زینب برای ازدست دادن عزیزانش وحضرت رقیه(ع)وتمام کسانی که شاهد پرپر شدن عزیزانشان بودندرو از اعماق وجودم لمس وحس کنم.

مظلومیت امام حسین(ع)ویارانش در طفل شش ماهه ی ربابه خلاصه میشه.واقعا سخته وفکرشو میکنم میبینم از توان واراده ی من دوره که بتونم یه همچین کاری رو کنم وطفلم تو دست پرپربشه.

توی همین فکرها بودم که سکوت یسنا وباباش منو از این فکرها بیرون اورد،یسنا محو تماشای تکیه ای بود که جلوی ماشین در حال حرکت بود.گاهی به جمعیت سینه زن نگاه میکرد گاهی هم به من.نمی دونم چه چیز ی واسش مبهم بود وبه چی فکر میکرد.

 

بچه هاغم وشادی رو حس میکنندوبرای تغییر این حالت کارهای جالبی از خودشون نشون می دهند،مثلا من دیشب خیلی دپرس بودم بدجورتحت تاثیر قرار گرفته بودم.وقتی رسیدیم خونه یسناروشیردادم بعداز شیرخوردنش شروع کرد به قان وغون کردن وبرای باباش کلی دلبری کرد بعد صورتش رو سمت من چرخوند ونظر منوبه خودش جلب کردوخنده ی از ته دلش رو به من هدیه دادمنم که یادم رفت واسه چی گرفته بودم باهاش صحبت کردم .واین طوری  جو خونه ی ما شاد شد.

اکثر بچه ها به لباس های تیره واکنش منفی نشون می دهندولی در عوض وقتی لباس رنگی وشاد می پوشیم بالبخندی ازروی رضایت از ما استقبال میکنند.

محیط هایی که غمگین باشند رو بچه ها دوست ندارند.یسنا دوست داره فقط براش بخندیم وبخندونیمش از گریه ی دیگران ناراحت میشه وبه گونه ای براش نا اشناست وبا تعجب نگاه میکنه.همه ی بچه ها این حالت رو دارند.

وقتی یه اهنگ غمگین رو برای یسنا میذارم گریه میکنه.من وبابایی همیشه سعی میکنیم بخندیم ولباس های شادی رو به تن کنیم.

بچه ها به رنگ های قرمز،ابی،سبز ،نارنجی،زرد؛توجه خاصی دارند چون دارای طول موج زیادی هستند.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان امیرناز
13 آذر 90 9:16
سلام عزیزم به نظر من وقتی مادر میشی انگار محرم هم واست یه جور دیگه میشه انگار زخم دل خانوم رباب قلبت و به اتیش می کشه ایشالا دختر نازت همیشه سلامت باشه مرسی از حضورت



سلامدوست خوبم.حرفتون رو تایید میکنم.همچنین.ارزوی منم سلامتی امیر جون وهمه ی نی نی های دنیاست